- مشخصات كتاب
- مشخّصات معصوم
- 1- ولادت زينالعابدين عليه السلام
- 2- احترام فوقالعاده امامعليه السلام به مادر
- 3 - توشه سفر آخرت
- 4 - امام سجّادعليه السلام در ماجراي كربلا
- 5- بيماري امام، يك مصلحت الهي
- 6- توبه پيرمرد بر اثر بيانات امام سجّادعليه السلام
- 7- بهره برداري امام سجّادعليه السلام از نهضت عاشورا
- 8- سه پيشنهاد امام سجّاد به يزيد
- 9- توجّه امامعليه السلام به مستمندان
- 10- تأسيس عزاداري براي امام حسينعليه السلام
- 11-تشويق حضرت به گريه كردن براي امام حسينعليه السلام
- 12- شهادت
- پي نوشت ها
با امام حسين عليه السلام ازدواج نمود.
2- احترام فوق العاده امام عليه السلام به مادر
امام كه از همان كودكي به خاطر درگذشت مادرش به دايه اي مهربان سپرده شده بود، محبّت هاي زياد دايه مهربانش را نسبت به خود مي ديد و همواره سعي در جبران محبّت هاي او داشت تا جاييكه هرگز قبل از او دست به طرف غذا نمي برد و مي فرمود: «دوست ندارم دست خود را به طرف لقمه اي دراز كنم كه شايد مادرم(دايه ام) زودتر متوجه آن شده باشد و به اين جهت از من رنجيده شود و من نسبت به او بي ادبي كرده باشم.
ارزش و مقام نماز و عبادت نزد امام سجّادعليه السلام امام را به خاطر زيادي عبادت «زين العابدين» مي گويند. او روزها را در پي كار و تلاش بود و به رفع حوائج مردم - كه آن نيز عبادتي بزرگ بود - مي پرداخت و شب ها را به عبادت و راز و نياز با خداي خود مشغول بود. امام در حال عبادت به قدري غرق در عشق خدا مي شد كه هيچ حادثه اي او را از حال عبادت خارج نمي ساخت.
3 - توشه سفر آخرت
يكي از ياران امام عليه السلام مي گويد:
در يك شب سرد و تاريك زمستاني، امام سجّادعليه السلام را ديدم كه آرد و هيزم بر دوش گرفته و عبور مي كرد. با غلام خود جلو رفته بعد از سلام، عرض كردم: اي پسر رسول خدا! با اين بار سنگين به كجا مي رويد؟
امام عليه السلام فرمودند: قصد مسافرت دارم، توشه سفري آماده نموده ام تا آن را به جايي برسانم.
گفتم:اجازه دهيد اين بار را غلامم براي شما حمل نمايد.
امام عليه السلام فرمودند: نه.
گفتم: پس اجازه دهيد خودم آن را حمل نمايم.
امام عليه السلام باز فرمودند: من زحمتي را كه موجب نجات من در راه شود و سفرم را آسان